استارتاپ‌ها و کسب‌وکار فناوریهوش مصنوعی
موضوعات داغ

وقتی «وایب» جای مهارت را می‌گیرد

کار با هوش مصنوعی حالا با واژه‌های فانتزی جدیدی توصیف می‌شود؛ اما واقعیت همان کار سخت سابق است.

همه‌چیز از «کدنویسی با هوش مصنوعی» شروع شد. وقتی مدل‌های مولد توانستند کد بنویسند، شرکت‌ها فهمیدند دیگر لازم نیست فقط به برنامه‌نویس‌های سنتی تکیه کنند. به‌جای آن، دنبال افرادی رفتند که بتوانند با کمک هوش مصنوعی «وایب کدینگ» کنند — یعنی بیشتر ایده بدهند و کمتر درگیر جزئیات شوند.

این روزها حتی مدیران بزرگ فناوری هم از «وایب» حرف می‌زنند. ساندار پیچای (گوگل) در حال vibe-code کردن صفحات وب است، مارک زاکربرگ (متا) می‌گوید هوش مصنوعی جای مهندسان سطح متوسط را می‌گیرد، و مدیرعامل کلارنا خودش را «کدنویس آماتور وایب» می‌نامد.

اما این فقط شروع ماجراست. مفهوم «وایب ورکینگ» به‌تازگی از دنیای توسعه نرم‌افزار فراتر رفته و وارد محیط‌های شرکتی شده است. بعضی شرکت‌ها حتی عنوان‌هایی مانند مدیر رشد وایب (Vibe Growth Manager) را در آگهی‌های استخدام آورده‌اند؛ فردی که باید با هوش مصنوعی آزمایش کند، کمپین‌های بازاریابی آزمایشی بسازد و ایده‌های خلاقانه را سریع اجرا کند.

مایکروسافت هم اخیراً در Excel و Word قابلیتی معرفی کرده که به کاربران اجازه می‌دهد بدون دانش تخصصی، فقط با نوشتن درخواست، جدول‌ها و متن‌های آماده بسازند. به‌نوعی، هرکسی حالا می‌تواند در ورد «وایب بنویسد» یا در اکسل «وایب حرف بزند».

از استارتاپ تا بازاریابی؛ همه‌چیز در حال وایب شدن

موج «وایب» حالا به صنعت محتوا هم رسیده است. اپلیکیشن Mea فید جدیدی به نام Vibes برای ویدیوهای تولیدشده با هوش مصنوعی معرفی کرده و پلتفرم Sora باعث ظهور گروهی تازه از «خالقان وایب» شده است — کاربرانی که با چند کلیک و چند تصویر مصنوعی، محتوایی تأثیرگذار می‌سازند.

اما پشت این درخشش ظاهری، واقعیت متفاوتی پنهان است. کارشناسان می‌گویند «وایب ورکینگ» اگرچه مدرن و جذاب به‌نظر می‌رسد، اما در اصل همان کار قدیمی است، فقط با زبانی متفاوت. بن آرمسترانگ، مدیر مرکز عملکرد صنعتی MIT، می‌گوید:

«هرکس از وایب برداشت خودش را دارد. چیزی که برای یک نفر حس خوب است، شاید برای دیگری حس بد باشد.»

«وایب» یا بهره‌کشی مدرن؟

برای نسل Z که مرز بین کار و زندگی روزبه‌روز محوتر می‌شود، «کار کردن با وایب» جذاب است؛ چون حس آزادی، خلاقیت و بی‌قالبی دارد.
اما «امیلی دژیو»، استاد دانشگاه کارنگی ملون، هشدار می‌دهد:

«این واژه پنهان می‌کند که هنوز هم کار، کار است. اگر مدیران آن را فقط به وایب تقلیل دهند، ممکن است ارزش مهارت و تخصص کارکنان نادیده گرفته شود.»

او کار با هوش مصنوعی را به نوازندگی جَز تشبیه می‌کند: بداهه‌نوازی زیباست، اما تنها وقتی نتیجه می‌دهد که نوازنده سال‌ها تمرین کرده باشد.

شکاف میان خواسته‌ی شرکت‌ها و توان کارکنان

شرکت‌ها تشنه‌ی نیروهایی هستند که کار با AI را بلد باشند. طبق گزارش مایکروسافت، ۷۱٪ مدیران حاضرند فردی با تجربه‌ی کمتر ولی مهارت هوش مصنوعی را به کار بگیرند، اما کمتر از یک‌سوم کارکنان آموزش رسمی دیده‌اند. بنابراین، یادگیری بیشتر از پایین به بالا و از طریق تجربه‌ی شخصی پیش می‌رود.

به گفته‌ی آرمسترانگ، وضعیت فعلی یادآور روزهای اولیه‌ی اینترنت است: همه در حال آزمون‌و‌خطا هستند و هنوز استاندارد روشنی وجود ندارد.

وایب زیاد، خروجی بی‌کیفیت

وقتی کارمندان بیش از حد به وایب تکیه کنند، نتیجه ممکن است انبوهی از فایل‌ها و ارائه‌های طولانی اما بی‌محتوا باشد. «امیلی دی‌فرانکو»، مدیر بازاریابی شرکت Marketri، می‌گوید:

«هوش مصنوعی عالی است برای تحلیل داده، اما اگر بدون استراتژی استفاده شود، فقط آشفتگی به جا می‌گذارد. نباید فقط با وایب پیش رفت.»

پایان حرف قشنگ؛ بازگشت به واقعیت

«وایب» حالا واژه‌ی محبوب شرکت‌هاست، اما نباید فریب آن را خورد. افزودن ابزارهای هوش مصنوعی یا تغییر واژگان، فشار و انتظار کارفرما را کم نمی‌کند.
در نهایت، کار هنوز همان کار است — فقط با ظاهری خوش‌زبان‌تر.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا